(بکوبیم و بسازیم.!!!)
یکی دیگه از راهکارهای تمرکززدائی(مقابله با متروپلیزم و تمرکزگرائی) که در اینجا
باید بهش اشاره کنیم "جلوگیری از سرازیر شدن سرمایه ها به داخل متروپل" بود.!
یه مثال میزنم ؛
خب یه سِری افرادی بودن از میان بچه های قشر تحصیلکرده و فرهنگی که بنده شخصاً
مشاهده می کردم که بِمحض اینکه از دانشگاه فارغ التحصیل می شدن میگفتن که ؛ خب!
حالا دیگه بریم بکوبیم و بسازیم..!
این بچه های فرهیخته رویکردشون، دیدگاهشون، و ذهنیتشون شده بود همین "بکوبیم
بسازیم! "
(منظور اینکه سرمایه ای دست و پا کنن و برن کار ساخت و ساز ملک انجام بدن .. حالا
یا ملک و زمین پدری داشتن یا اینکه میرفتن مشارکت می کردن و یا اینکه ملک کلنگی و
زمین می خریدن و خودشون دست به کار می شدن!)
این "بکوبیم بسازیم" یه مقطع زمانی تکیه کلام خیلی ها بود و ورد زبون
جماعت کثیری شده بود ... تبدیل به یک شعار شده بود ... و راهی بِسوی آمال و آرزوها
بود..!
و این شدت علاقه و اشتیاق بدین علت بود که "بکوبیم بسازیم" پول توی جیب
اینها وارد می کرد.. و سرمایه هاشون رو به شکل عجیب و غریبی افزایش می داد.
"بکوبیم بسازیم" کار رو به جائی رسوند که پزشک مملکت به جای اینکه دغدغه
اش علاج و درمان بیمارانش باشه، رفته بود سرمایه گذاری کرده بود در پروژه های ساخت
و ساز که از غافله سرمایه داری عقب نمونه..
این هیولای ساخت و ساز تبدیل به بیزینس ارشد کشور شده بود..
همون سالها که این فتنه بکوبیم بسازیم پا گرفته بود و سالهای آغازینش بود، بنده در
کارخانه ای کار می کردم که بسیار معظم بود و درآمدش هم عالی بود و سودآوری خوبی
داشت.. اما شخصاً می دیدم که صاحب کارخونه اونطوری که باید و شاید برای مجموعه دل
نمی سوزونه و زیاد به اونجا توجهی نمی کنه و گویا اونجا رو به حال خودش رها کرده..
گهگاهی هم به کنایه می گفت ؛
این کارخونه خودش خودش رو سرپا نگه می داره و نون خودش رو در میاره چه من بالاسرش
باشم و چه نباشم..!!!
ما
به ایشون متناوباً عرض می کردیم که آقای فلانی؛ اینجا پتانسیل خیلی بالائی داره و
میتونه خیلی خیلی بیشتر از این صحبتها برای شما و خانواده محترم درآمدزائی داشته
باشه و بهتون سود و منفعت برسونه.. چرا یه بازنگری و تغیروتحول اساسی در کارخونه
انجام نمی دید !؟
صاحب کارخونه یه روز بنده رو کناری کشید و
گفت :
آقای مهندس زیاد خودتو درگیر این موضوع نکن چراکه من و کل خانواده، درآمد اصلیمون
جای دیگه ای هست و حواس ما کلاً جای دیگه ای(از جهت کاری و درآمدزائی) متمرکز هست
نه اینجا..!
به ایشون عرض کردم که؛ جسارتاً می تونم بپرسم که محل کسب درآمد اصلی شما کجا هست
!؟
اون بزرگوار پاسخ داد: من درآمد اصلیم از
محل ساخت و ساز تامین میشه و اخیراً یه شرکت ساختمانی هم تأسیس کردم و این کارخونه
دیگه محل امرار معاش و مرکز اصلی فعالیت من نیست و اینجا رو گذاشتم باشه که مُشتی
کارگر نون بخورن و از کار بیکار نشن.. و ادامه داد : من زمانیکه پی بردم درآمدم از
بساز و بفروش دهها برابر درآمدِ سالیانم از این کارخونه هست، جمع کردم و رفتم توی
کار ساخت و ساز و سرمایه اصلی خودم رو اونجا متمرکز کردم و الی آخر...
حالا این مورد و مثال خیلی جزء بود، اما شما در یه مقطعی از زمان خودت به عینه می
دیدی که هرکس در هر پوزیشنی(موقعیتی) صاحب سرمایه بود، لااقل یه بخشی از اون رو برده بود در کار
ساخت و ساز.. چرا !؟
برای اینکه سودآوری اعجاب آوری داشت...!
طرف یه میلیارد میذاشت وسط و دو-سه سال بعد ده میلیارد برمی داشت...!!!
(منظور سرمایه گذاری در کار ساخت و ساز
هست)
خب حالا سؤال اینجا بود که ؛آقاجان شما اگه می خواستید که جلوی سرمایه داری رو
نگیرید .. اگه دوست نداشتید که با امپریالیسم و کاپیتالیسم مبارزه کنید و جلوی
زیاده خواهی بایستید.. و اگه اراده کردید که برای خوشایند ملت بهشون اجازه بدید که
سرمایه هاشون رو افزایش بدن و کِیف کنن، چرا این جریان رو هدایت نکردید بِسمت
کشاورزی-دامپروری-مرغداری-باغداری-پرورش طیور و ماکیان و ماهی و زنبور و غیره و
غیره !!؟
چرا اینکارو نکردید تا در ازاء افزایش ثروت صاحبان سرمایه لااقل تولید معیشت هم
رونقی بگیره !!؟
چرا پایه و اساس نظام سرمایه داریتون رو براین مبنا قرار ندادین تا در قبال افزایش
ثروت صاحبان سرمایه ، آب و نون و رزق و روزی ارزون تری هم لااقل گیر ملت بیاد !!؟
چرا
سرمایه ها رو به اون مسیر هدایت نکردید تا جریان سرمایه داری سبب تولید رزق بشه و
سبب آبادانی و سلامت محیط زیست باشه !؟
چرا اومدید و جریان سرمایه داری رو به سمتی هدایت کردید که به جز بلعیدن منابع و
آلودن محیط زیست با غبار مرگبار سیمان و بتون و سایر مصالح ساختمانی و افزایش
جمعیت و تراکم متروپل ثمرواثر دیگری نداشته باشه مگر برای صاحبان ساخت و سازها !؟
همان کسانی که در ازای یک سرمایه گذاری اولیه و چندتا ساخت و ساز از راه فروش و
اجاره ملک به ثروت انبوه میلیاردی می رسند
و یک درآمد لاینقطع و لایتوقف به جیب اونها سرازیر میشه..!!
پاسخ این هست :
ما باید بدونیم که پاانداز این مجلس یعنی ابلیس-یهود ، این آزادی افزایش سرمایه رو
در جهتی که خودشون میخوان تعیین می کنن و این سوبسید پنهان رو در جائی خرج می کنن
که اهدافشون تعیین بشه، یعنی گسترده تر شدن متروپلها - تراکم جمعیت - تخریب محیط
زیست!
(بِفرض مثال ، نظام اقتصاد جهانی –که 95 درصد آن در اختیار یهود هست-
به سران کشور ایران میگه که ما نفت و سایر محصولات شما رو به شرطی خریداری می کنیم
که سهم خودتون رو بردارید و الباقی پول حاصل از این معامله رو در جائی که ما میگم
خرج کنید و کاری که ما میگم با اون پول انجام بدیددر غیر اینصورت معامله با شما
فسخ خواهد شد..!!!!!)
پس
یکی دیگه از راه کارهای تمرکززدائی(مقابله با متروپلیزم و تمرکزگرائی) این بود که
با چنین جاذبه های شیطانی و سود آوری های اهریمنی به شدت مقابله می شد.
فرضاً دولت مرکزی می تونست ساخت و
ساز داخل متروپل رو مستقیماً تحت اختیار و کنترل خودش گرفته و نظارت بلاواسطه و
مستقیم داشته باشه.. و مالکیت افراد داخل متروپل یا متروپلنشینان حالت استیجاری و
سرقفلی داشته باشه .
ما موظف بودیم که بدونیم ساخت و ساز برپایه نیاز صورت میگیره اونم در یک اِشل و
الگوی متعارف و با سودآوری متعارف، نه اینکه ابزار افزایش سرمایه جماعتی بشه به
قیمت هرج و مرج اقتصادی و بدبختی جماعت عظیم دیگری.!
مالکیت
زمین همواره باید متعلق به کسانی باشه که
از داخل اون زمین روزی و معیشت و یه چیز به درد بخور برای تامین زندگی آدمیزاد
تولید بکنن(به تولید معیشت کمک کنن)..
در خاطرم هست که یه زمانی به ما می گفتن که در هلند اگه گلهای جلوی باغچه یا
گلدانهای درب منزل و آپارتمان ملت خشک شده باشه یا خوب محصول نداده باشه، مشمول
جریمه میشن.!
(درکشور هلند پرورش گل –خصوصاً گل لاله- و صادرات اون در ردیف تجارت های ارشد و کسب
درآمد های ملی رده اول هست)
این موضوع بدین مفهومه که هرخانه و آپارتمانی در هلند محل تولید و درآمدزائی ملی
بوده و همچنان هست..
پس می بایست اون زمین کشاورزی تحت تملک افراد قرار می گرفت و سند مالکیت براش صادر
می شد چراکه همون زمین بود که از درونش
تولید رزق و معیشت صورت میگرفت و همچنین سایر اراضی با اهداف انجام فعالیتهای
دامپروری و باغداری و مرغداری و سایر فعالیتهای مشابه قابل ارزش و صاحب ارزش، اونم
بدون اینکه اجازه تغییر و تبدیل کاربری می دادن تحت هیچ شرایطی..
قطعاً می بایست که داخل متروپل دولت موجر و متروپل نشین مستاجر می شد تا فاکتور
شخصیگری و مالکیت فردی فرصت و اجازه برپائی چنین آشوبی رو پیدا نمی کرد...
و مالکیت فردی و تاخت وتاز در عرصه شخصیگری هم فقط باید به بحث تولیدی اونم تولید
رزق و معیشت اختصاص پیدا می کرد.!
پایان فایل صوتی شماره شش