و اینک آخرالزمان

و اینک آخرالزمان

به نام خدای مهربان - ارائه مطالب و مقالات آخرالزمانی
و اینک آخرالزمان

و اینک آخرالزمان

به نام خدای مهربان - ارائه مطالب و مقالات آخرالزمانی

متروپلیزم - Metropolism (قسمت چهارم-فایل صوتی اول؛ تمرکز گرائی)

ما در اولین سرشماری بعد از انقلاب مابین سالهای 1361 – 1358  تعداد 97000 روستا(ده و دهستان) ثبت کردیم  اما این تعداد در سرشماری مابین سالهای 1395- 1391 به رقم 37000  روستا رسیده است..    
گفته می شود که فقط در خراسان جنوبی طی سالهای اخیر حدود 1000 روستا متروکه شده و از بین رفته است! 
در اواخر حکومت پهلوی در حدود 65 درصد جامعه ما روستایی بود و 35 درصد از جامعه ما شهری بود اما اکنون 70 درصد از جمعیت ما شهرنشین است و 30 درصد جمعیت روستانشین! 
در سال 1394 یکی از مسبوقین و موثقین از نیروهای سپاه پاسداران شخصاً به اینجانب گفت که طبق یک برآورد رندمی که صورت گرفته، ما حدس میزنیم که  فقط در استانهای تهران و البرز در حدود 37 میلیون نفر زندگی می کنند!!!...
یعنی چیزی بیش از 3/1 جمعیت کشور و تو خود حدیث مفصل بخوان زین مجمل..

ما مشاهده میکنیم -سالهاست مشاهده میکنیم- که خیلی از اقلام معیشتی ما از گندم و گوشت و برنج و غیره  در راس کالاها و محصولات وارداتیست ...

چرا!؟   

برای اینکه تولید کننده داخلی اونطور که باید تولید نمیکنه ...

اما چرا!؟                       

برای اینکه دولت -همونطور که گفتیم-  حمایت نمیکنه و برای خدماتی که کشاورزان دامداران  انجام میدن اجر و قرب و بهایی قائل نیست یا لااقل بگیم اونطور که باید باشد، قائل نیست!      
فرضاً دولت مرکزی باید میومد و با استفاده از اختصاص بخشی از درآمد نفت و گاز و معادن بستر کشاورزی رو تقویت میکرد.. فرضاً دولت باید طی یک پروسه ده ساله سوبسید حمایتی برای بخش کشاورزی و دامداری در نظر میگرفت ..    
دولتی که یه عمر برای شیر و لبنیات و نون و غیره و غیره سوبسید میداد باید همه اینا رو قطع میکرد و اصل سوبسید و بسته های حمایتی و تشویقی و سایر مزایا رو به خود کشاورز یا دامدار میداد -اونم نه هرکشاورزی بلکه کشاورز و دامدار متعهد ومسئول که تولید بِهنگام و مرغوب انجام میداد-  تا اوناهم تشویق و ترغیب بشن و قطع فعالیت نکنن..   
فرضاً طی همین پروسه ده ساله دولت میتونست  محصول رو به قیمت بالا از کشاورز بخره  و به قیمت مناسب و کمتر به مردم عرضه کنه که این خودش بزرگترین اقدام برای مستحکم سازی بستر کشاورزی و دامداری بود که موجب میشد کشاورزی رونق بگیره و ریشه اون تقویت بشه و جذابیت خودش رو از دست نده و کشاورزروستایی هم سرپستش بمونه و بسوی متروپلها سرازیر نشه  و همینطور از طرف دیگه باعث میشد که جلوی خروج ارز برای واردات گرفته بشه..     
و درواقع بازی دوسر برد برای کشاورز و مردم بود و دولت هم در این بین چوب دوسرطلا بود..            
حقیر، گاهی با مرور این تراژدی بی اختیار به یاد داستان جنگ احد میافتم که  رسول الله صلوات الله علیه به کماندارانی که در تنگه کوه عینیین گماشته بود تاکید کرد که در هیچ شرایطی موضع خودشون رو ترک نکنن..       
اما اکثریت این گروه از فرمان ارشدشان سرباززدند و به گمان اینکه جنگ خاتمه یافته به طمع جمع آوری غنائم به پایین سرازیر شدند و دشمن از همان نقطه حمله کرد و جنگ را به سود خودش خاتمه داد!
حکایت جامعه امروز ما و ترک وطن (خصوصاً توسط اهالی روستایی و کشاورزان) بی شباهت به ماجرای جنگ احد نیست که کمانداران تنگه درواقع همان جامعه روستایی ماست که به طمع جمع آوری غنیمت یا اینکه سرش از مواهب داخل متروپل بی کلاه نماند به شهرها سرازیر می شود..       
خب این ترک پست و مهاجرتهای پی درپی بسوی متروپلها ، بنیاد رو سست میکنه و فردا هنگام هم که بنیاد سست بشه و ریشه کشاورزی کاملاً خشک بشه -کمااینکه الان شده-  وقت اجرای نقشه اهریمن -ابلیس پلید دشمن ایران و دشمن بشریت- و همپالگانش فرامیرسه که حالا یا در غالب یهود و صهیونیست و اسرائیل و آمریکای جنایتکار و غیره جلوه میکنه یا اینکه با ایجاد بحرانها و مشکلها و گرفتاریها، مردم رو به خاک مذلت میکشه و به گریه درمیاره!... و چرا!؟ چون دیگه بخش کشاورزی وجود نداره و در بخش واردات هم به شما میگن برنج آلوده به آرسنیک،گندم کپک زده وگوشت وسایرمحصولات در انبار مانده وتاریخ گذشته وفاسد برای شما موجوده.. اگر میخواید با کمال احترام به قیمت روز بهتان عرضه می نماییم!       
چنانچه در دوره دولت احمدی نژاد شما این واقعیت رو به چشم خودتون دیدید که گندم کپک زده و برنج آرسنیکی و گوشت فاسد به خورد ملت داده شد نه یک دفعه بلکه به دفعات ..   
حالا دراین قسمت میخوایم بیایم و یه کالبدشکافی انجام بدیم و ببینیم که ریشه این موضوع درکجاست..                      
خب عزیزان ببینید درواقع علت اصلی رو در اولین نگاه میتونیم درناآگاهی و بی خردی متولیان امر و مسئولین و سایر کسانیکه به کار گماشته شدن برای اداره امور مردم، ببینیم.. چرا که سیاست گذاری و برنامه ریزی کار اوناست و حتی شیوه اجرای تمامی برنامه ها و قوانین تصویب شده.. اینا اون روزی که اون جمعیت روستایی به داخل کلانشهرها سرازیر میشه نباید فکرکنن که پس چه کسی باید کشاورزی کنه!؟

چرا همون موقع چاره اندیشی نمیکنن.. چاره اندیشی که نمیکنن هیچ، تسهیلات و خدمات رو هم گسترش میدن داخل متروپل.. در حالیکه اگه شرایط سختگیرانه ای درون متروپل وجود داشت یا کسی مهاجرت نمیکرد یا اگه میکرد ناگزیر بود بابتش هزینه سنگینی بده..     
حالا بنده و امثالهم اون زمان بچه بودیم
جوون بودیم نمی فهمیدیم آگاهی نداشتیم اما کسانیکه در مقام سردمدار و تصمیم گیرنده اساسی یک کشور بودند و هستند چرا نباید این فهم و شعور رو داشته باشن که هجوم این جمعیت روستایی بدنبال سراب  داخل کلانشهرها ریشه مملکت رو خشک میکنه .. مملکت رو با بحران مواجه میکنه.. مگه اونا داستان کارزار اُحد  رو نشنیده بودن !؟ ...         
ما اون زمان بچه بودیم، آقایون سران که اکثراً بین 30 تا 50 سال بودن .. در مرز پختگی بودن .. دنیا دیده و با تجربه بودن حالا ما نوجوون بودیم نمی فهمیدیم اونا که میفهمیدن چراکاری نکردن!؟             
درواقع کسانیکه این نقشه رو کشیدن و این برنامه رو برای ما چیدن خیلی حساب شده عمل کردن.. زمانیکه اونا این بازی رو آغاز کردن و جریان رو استارت زدن متاسفانه بزرگان و رئیس روسای ما یا همگی درخواب بودن یا اینکه خودشون رو به خواب زده بودن..          
اون زمان که همین جریان مخرب اومد و به زمین داخل کلانشهر بها و قیمت داد، همون موقع باید از طرف نظام باهاش مقابله میشد و ریشه نامنحوس اونو قطع میکردن و اجازه نمیدادن زمین بها پیدا کنه..              
این جریانات سیاسی و انقلابی خودشون اون روزا شعارشون این بود که سرانجام نظام فئودالی فروپاشی وسقوطه !... خودشون میگفتن در مملکتی که زمین بشه کالای لوکس و قیمت پیدا کنه و بها پیدا کنه فاتحه اون مملکت خونده شده! .. پس چرا اجازه دادن!؟        
الان شما ازشون بپرس که آقا پشتوانه زمین شمالشهر متری فلان میلیون تومن چیه!؟ این قیمت نجومی از چه بابته !؟          
لااقل میومدن همپای رشد متروپل به کشاورزی و بخش روستایی هم اجازه رشد میدادن..
چطور اجازه دادن کالاهای لوکس و پوشالی قیمت برداره و لی کشاورزی
دامداری غریب بیفته و بی قیمت و بی ارزش به حال خودش رها بشه!... گواینکه کشاورزی یه بچه سرراهیه و طفیلیه!!!  
در سالهای آغازین دهه 1370 سیاستهای تخریبی وجود داشت که اهل فن کاملاً متوجه میشد که اینا اومدن و عامدانه به بخش کشاورزی - دامداری - مرغداری حمله کردن.. ما در اون سالها در بطن جریان بودیم ؛            
در شیلات بودیم، در سازمان آب بودیم و در خیلی جاهای دیگه هم حضور داشتیم..
ما همون زمان چیزهایی رو میدیدیم که متعجب میشدیم.. طرح هایی میدیدیم که شاخ درمیاوردیم!..     
طرحهایی بودن اساساً و کاملاً تخریبی ولی باظاهر بزک شده، که باشوق و ذوق و روبان قیچی کردن افتتاح واجرا میشدند.. چه اینکه همه میدونن خیلی از همونا به نصف راه نرسیده رها شد و فقط بودجه عظیمی از بیت المال رو حروم کرد و جیب یه سری آدم فاسد رو از مال حروم پرکرد... ولاغیر!

در سالهای آغاز ریاست جمهوری رفسنجانی  - خصوصاً اوایل دهه 70 -  دولت وام های کلان خارجی زیادی گرفت.        
همان مقطع حدود 90 اقتصاد دان ارشد از جمله بعضی از اقتصاددانان خود مجلس شورای اسلامی طوماری را امضاء کرده و به او هشدار دادند که اینکار درآینده نزدیک کمر مملکت را خواهد شکست.     
میگویند این 90 نفر سرنوشت و سرانجام نامعلومی پیدا کردند تا جائیکه یک منبع غیرموثق ادعا میکرد که خیلی از امضاء کنندگان این طومار سربه نیست شدند. البته اکبرگنجی بهتر درجریان است!