به نام خدای مهربان
مقاله حاضر که ملاحضه می فرمایید، در حقیقت تکمله ایست بر سه مقاله موجود در کتاب "اپرال هک" با عناوین ؛
این مقالات برای نخستین بار در پاییز و زمستان سال 1398 خورشیدی انتشار یافت.
اما پیش از آغاز این مقاله واجب دیدم تا در یک پیش مقدمه، مجدداً و مکرراً از ابلیس به عنوان هدف اصلی یادکرده و مختصری درخصوص آن رجیم ملعون بنویسم ؛
ابلیس یک قاتل بچه کُش -
بزرگواران ! ابلیس مجنونِ ملعون نه تنها یک قاتل بالفطره است، بلکه یک قاتل کودک آزارِ کودک کش است!
شما اگر در کتب تاریخی مطالعه فرموده باشید یا حتی در بعضی از همین فیلمها و سریالها دیده باشید، اکثریت آدمکشها یک روحیه جوانمردی نیز دارند و اینکه با زنان و کودکان کاری ندارند، اما شیطان رجیم و گروه یاورانش از این گروه افراد نیستند و هیچ بوئی از جوانمردی و مروت نبرده اند آنچنان که حتی به قتل و کشتار کودکان و معصومان و مظلومان گروه دشمنانشان(یعنی انسانها) حریص تر هستند!
ما در همین روضه ها که ماجرای کربلا و روز عاشورا را روایت می کنند بسیار شنیده ایم که وقتی "حرملة بن کاهل"، از راه دور با تیروکمان حضرت علی اصغر طفل شش ماهه امام حسین را هدف قرار می دهد، بسیاری از همان قاتلان بالفطره و همقطارش عمل وی را تقبیح کرده و با او درگیر شده و وی را مورد اهانت و تف و لعن قرار می دهند!
شما اگر به دست "ابن ملجم مرادی" شمشیری بدهید و بگوئید که برو و همانگونه که بر فرق علی ضربت زدی، بر فرق چند زن و کودک هم ضربتی بزن، به گمانم که او به چشم دیوانه ای به شما نگاه کرده و شمشیر افکنده و دور می شود !!!
این را از این جهت عرض کردم تا بگویم که شما ببینید ابلیس دیگر چگونه جانوریست که فقط درطی این دهه اخیر(1393-1394 خورشیدی به این سو) لااقل در دو دوره جداگانه و در مقاطع مختلف زمانی به جان غزه و یمن افتاده و اقدام به قتل و کشتار مردمی نموده که طیف عظیمی از آنها کودکان و زنان بوده اند و طبق برخی از آمار در طی همین دهه اخیر در غزه و یمن فقط حدود 500 هزار زن و کودک کشته شده است!
ابلیس جنایتکار و بازوان اجرائی او از کشور عربستان(بن سلمان) و کشور اسرائیل(ناتانیاهو) در حکم همان قاتلانی هستند که هیچ بوئی از جوانمردی و مروت نبرده اند و کشتار زنان و کودکان بی دفاع برای آنها با کشتار دسته ای گرگ و ببر و گراز وحشی هیچ تفاوتی ندارد!
( البته ناگفته نماند که آتش بیاران معرکه و چوب در لانه زنبور کنندگان که از داخل خود غزه و یمن -و همچنین عوامل خارج از این دو کشور تحت عنوان دلسوزان مستضعفین-تحریک نموده و سنگ به طرف این دو دیوانه پرتاب می کردند نیز در این کشتار و فاجعه انسانی، کم از آن دو دیوانه خبیث بی تقصیر نیستند!!! )
این سخن را از این جهت عرض نمودم تا بازهم مجدداً اشاره کنم که در دنیای امروز که در دنیای امروز با چه گروه از مجرمین خطرناک روبرو هستیم.. و شما این را یقین بدانید که ریشه تمامی این معضلات و مشکلات مرگبار که علی الخصوص در دهه اخیر به بشریت رو نموده ؛ از جنگ و کشتار گرفته تا کروناپاندمی و تهدیدات اتمی تا قرارگرفتن زمین در لبه سه تیغ انقراض(وخامت شرایط زیستی و زیست محیطی زمین)، همگی از نکبت اثر حضور مستقیم و فیزیکی شخص ابلیس ملعون بروی زمین است!
و مکرراً این نکته را یادآورشوم که ؛
" تا ابلیس نرود و شرش کم نشود، معضلات و مشکلات جامعه بشری حل نخواهد شد که هیچ بلکه روز به روز بر شدت آن افزوده خواهد شد! "
در هنگام نگارش مقاله "متروپلیزم" ، همین مطلب فوق را نیز در لابلای آن عنوان کرده بودم که از اثر حضور فیزیکی ابلیس است که وضعیت نکبت بار و مرگبار این چنینی برروی زمین بروز کرده و روز به روز نیز بدتر می شود.. خوب یادم هست که ذیل یکی از همان پستها، شخص بزرگواری کامنتی گذاشته بود بدین مضمون :
" که شما دوستان خود را عوض کنید، نگرشتان به جهان نیز عوض خواهد شد ! "
و بنده نمی دانم چرا همواره احساس می کردم که این کامنت را مقام معظم رهبری گذاشته است!!!
قصه عمه خانوم -
خدا رحمت کند جمیع رفتگان را، هنگامیکه بنده طفلی بیش نبودم، عمه بزرگی داشتیم که در جوانی ازدواج کرده و سالیان سال بود که در شهرستان زندگی میکرد.. می گفتند که آن مرحومه اوج فتنه بود به گونه ای که می توانست از همان راه دور با نامه و پیام و تلگراف (و بعدها که تلفن آمد با تماس مستقیم) کل فامیل را بهم بریزد، وای از زمانیکه هردو-سه سالی یکبار به تهران می آمد و یکماهی را در منزل اقوام اقامت می نمود.. در زمان اقامتش هرکسی سعی داشت تا او را پاس بدهد به نفر بعدی!
و کل فامیل خدا خدا می کردند که تا قائله سهمگینی در فامیل برپا نکرده هرچه زودتر به منزلش در شهرستان بازگردد..
همانگونکه که بارها عرض نموده ام؛
عالم تکرار است، یک تکرار کوانتمی و اگر نسخه ازلی اش را ابطال نکنی تا خود قیامت -به قولی- با همین فرمان می رود!!!
اما حکایت امروز ابلیس نیز -متاثر از همان تکرار کوانتمی- قصه دیروز عمه خانوم فتنه برانگیز ماست..
آن جناب نیز وقتی در غیابش از راه دور با بشریت آنچنان کرده، شما ببینید که امروز با نکبت حضورش در میان این جماعت چه خواهد کرد!!!!!
فراز پایانی مقدمه ...
علی ایحال! در خاتمه این مقدمه باید این نکته را به شما گوشزد کنم که هر انسانی اگر عمیقاً به درون خود رجوع کند، خود به خود پاسخ قانع کننده ای را برای ادعای اینجانب دریافت خواهد نمود بی آنکه هیچ احتیاجی به آزمون و دلیل و برهان داشته باشد و کوچکترین مثالی که در اینجا می توانم بدان اشاره کنم همان روزگاران اوائل انقلاب و جنگ است ؛
ما شاهد بودیم با تمامی مصائب و گرفتاری که وجود داشت، لااقل درون مردم اندکی شاد بود و رضایت خاطری همگانی وجود داشت، عروسی و شادمانی هم بود در حالیکه بمب و موشک و جنگ شهرها هم بود و هروز نیز در هرگوشه و کنار شهر شهیدی بردستان ملت تشییع می شد!
اما امروزه با تمامی این به ظاهر امنیت و آرامشی که برای ملت برقرار است، چیزی از درون و به شکلی خزنده و آرام درحال نابودی زمین و اهل آن است.. و شاید به همین علت کسی واقعاً از درون شادمان نیست و رضایت خاطر حقیقی وجود ندارد؛
گوئی مردم از درون خسته هستند.. درحالیکه رفاه و آسایش به نسبت زمان جنگ و انقلاب بسیار بیشتر شده اما شکوائیه ها وگلایه ها هزاران برابر شده که گوئی از اثر حضور چیزنامتعارفی هست که پنهانی در بین ما پرسه می زند.. و نکبت حضور این موجود منحوس حس و حال بسیار ناخوشآیندی به زمین و اهل آن داده که ماورای یک احساس نآخوشایند طبیعیست، و این همان حضور فیزیکی ابلیس ملعون است که پایان کار خویش و "یوم وقت معلوم" را بسیار بسیار نزدیک می بیند درحالیکه انبوهی از پروژهای ناتمامش همچنان در پیش روی او باقی است /