و اینک آخرالزمان

و اینک آخرالزمان

به نام خدای مهربان - ارائه مطالب و مقالات آخرالزمانی
و اینک آخرالزمان

و اینک آخرالزمان

به نام خدای مهربان - ارائه مطالب و مقالات آخرالزمانی

متروپلیزم - Metropolism (قسمت سیزدهم-فایل صوتی چهارم؛ تمرکز گرائی)

علی ایحال! .. پس در قسمت اول این فراز گفتیم که یکی از اهداف این هست که اینها مراکز تجمع ایجاد بکنن تا در زمان تخریب و نابودی خیلی راحت تر بتونن اقدام به انجام پروسه کنن..      
یکی از نکات خیلی عجیب که سابقاً هم درمقالات به اون اشاره شده اینکه شما وقتی میای و متروپلها رو به شکل ریشه ای مورد واکاوی قرارمیدی میبینی که 90 درصد اونها در منطقه خطر و نواحیِ خطرناک واقع شدن ؛      
یا حاشیه اقیانوسها(مستعد بروز سونامی و سیلاب) و یا درکنار آتشفشانها و روی مناطق زلزله خیز...                   
فرضاً کارشناسان میگن اگه همین آتشفشان دماوند فعال بشه میتونه بواسطه پرتاب گدازه(گدازه فشانی) و مواد مذاب و همچنین انتشار دود و خاکستر 70 درصد از استان تهران و البرز رو از بین ببره و یا به حالت فلج کامل دربیاره اونچنان که دیگه قابل استفاده نباشه..! 
از طرف دیگه میبینی که خود شهر تهران بِروی 3 گُسَل بسیار خطرناک واقع شده ؛     
 گسل شمالی
گسل میانی گسل جنوبی           
که در بین این سه ، گسل میانی(معروف به گسل مشاء) از همه خطرناک تر هستش.. این گسل در حدود 400 کیلومتر(دو برابر گسل سَن آندریاس) طول داره .. از حوالی شاهرود شروع میشه و اونطرف کرج تموم میشه.. و گسل بسیار گردن کلفتی هست که اگه خدای نخواسته فعال بشه خودش به تنهایی کل تهران رو حریفه...
یه مثال دیگرش متروپلهای بسیار معروف "لس آنجلس" و "سانفرانسیسکو" هستن که درحاشیه اقیانوس آرام و در مجاورت گسل بسیار خطرناک و فعال سن آندریاس واقع شدن... همینطورکلانشهرهای(متروپلهای) ساحل شرقی ایالات متحده که در مجاورت اقیانوس اطلس و مستعد طوفانها و سیلابهای فوق العاده خطرناک هستن..       
اینها که عرض کردم تنها چند نمونه مختصر بود که بهش اشاره شد.. حالا شما اگه خودتون شخصاً درمیان این یکصد متروپل بالای 4-5 میلیون نفر جمعیت ، بررسی انجام بدید مشاهده میکنید که 80-90 درصد اونها روی خط قرمز قراردارند ؛ یا حاشیه اقیانوسها یا روی کمربند زلزله یا درمجاورت مناطق آتشفشانی!        
بنابرین وقتی شما چنین چیزی رو بررسی میکنی خواه ناخواه این سوال برای شما پیش میآد که ؛           
چرا این متروپلها در چنین نقاط خطرناکی بنا شدن !؟ ...آیا نمی شده که در زمان احداث ، اینها درمناطقی خالی از خطر و در مناطق ایمن بنا بشن !؟ ..  
پاسخ منفیست.. چون اینها(این متروپلها) به دستور شخص ابلیس و مشاورانش بنا شدن و باید حتماً در نقاطی احداث میشدن که نظر اونها و اهداف بلند مدت اونها رو تامین کنه.. این متروپلها تعمداً و تخصصاً دستور داده شده که روی این مناطق خطرناک بنا بشن..   
حتماً شنیدید که این به ظاهر خدایان(شیاطین) ، هزاران ساله که بِروی زمین رفت و آمد داشتن(برای کسب اطلاعات و آگاهی بیشتر رجوع شود به کتاب ارابه خدایان
نوشته اریک فوندنیکن) و اسکن زمین رو هزار سال قبل در اختیار خواص خودشون قرارداده بودن ؛  
احتمالاً داستان خطوط نازکا رو شنیده باشید و یا داستان  زندگی رازآلود اینکاها و اقوام آزتک.. و یا داستانهای اسرارآمیز جنگلهای پرو و معابد شگفت انگیز ماچوپیچو.. یا قصه اهرام ثلاثه.. یا حکایت نقشه حیرت انگیز آدمیرال ارشد امپراطوری عثمانی "پیری رئیس" که متعلق به سال 1513 میلادیست ، اما به قول خودِ فوندنیکن ؛
" این نقشه بقدری دقیق هست که گوئی از یک ایستگاه فضائی نقشه برداری شده..! "             
در زمانیکه حتی کسی تصور نمی کرد قاره آنتراکتیکا(قطب جنوب) وجود داشته باشه ، این نقطه دقیقاً روی نقشه پیری رئیس علامتگذاری شده و وجود داشته..!!!                      


داستان شیطان ، حاج ابراهیم خان ، آقامحمدخان و تهران !.. -    
همگان تصور می کنند که تهران بنا به تصمیم آقامحمدخان قاجار پایتخت شد.. اما مغز کوچک آن موجود مخنث و خواجه نامرد به این دست مسائل قد نمی داده .. حقیقت این بود ؛
حاج ابراهیم کلانتر(صد در صد یهودی الاصل) بواسطه رفقای یهودیش(کارگزاران و خادمان ابلیس) دستور یا مشاوره میگیرد که آقا محمدخان را ترغیب و تشویق به این موضوع نماید که شهر تهران را بعنوان مرکز حکومت و پایتخت ایران قراردهد..!      
و تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل!    
* روایت
 alien spacecraft (یا فضاپیمایِ بیگانه شوالیه سیاه Black Knight satellite alien) در این آدرس:
http://apocalypsenow.blogfa.com/post/20
موجود هست که می توانید جهت مطالعه بیشتر به آن مراجعه بفرمایید *


پس این شیاطین پلید کاملاً میدونستن و اشراف داشتن که کدام نقاط حادثه خیز هست و تعمداً نوع بشر رو هدایت میکردن جهت احداث متروپلها به سمت همون نقاط.. و بنابر همین علت هست که شما مشاهده میکنید 90 درصدِ این متروپلها دقیقاً بِروی مناطق حادثه خیز بنا شدن!        

و بنابرهمین دست استدلالها و ادله مشابه شما یقین پیدا خواهی کرد که این یک موضوع اتفاقی نبوده .. و یک امر تصادفی نبوده که متروپلها در مناطق و نواحیِ حادثه خیز بناشده بلکه یک امر از پیش تعیین شده و صددرصد
برنامه ریزی شده بوده است..       


ب) بدآموزی - بدالگوسازی       
خب این موضوع رو دیگه ازش گذر میکنیم ؛ مبحث تخریب و نابودی رو .. فکر میکنم که انشاالله رساننده منظور و مفهوم بوده ، و میریم روی قسمت دوم که بحث بدآموزی و بدالگوسازی هست.. این مبحث رو هم البته ما در مقالات مفصل راجع بهش صحبت کردیم و اشارات خوبی انجام دادیم سابقاً.. مُنتهای مراتب خیلی خلاصه این قسمت دوم رو هم در اینجا توضیح میدیم ؛   
ببینید شما میائید و مدرسه تاسیس میکنید .. در سیستم آموزشی خودمون مثال میزنم .. بچه ها از همه جا جمع میشن در مدرسه آموزش میبینن و درسها رو فرامیگیرن و برمیگردن منازلشون.. شما هیچوقت مُدرس و معلم به تک تک خونه ها نمیفرستی برای آموزش بچه ها ، چون این امر اصلاً امکان پذیر نیست.. خب حالا این متروپلها درواقع یکی از اهداف ایجاد و احداثشون همین موضوع بوده..!    
بدآموزی و بدالگوسازی برای 7 میلیارد نفر به شکل تک تک خیلی سخته.. بازم میریم روی همون بحث متروپل 7 میلیون نفری و 7 هزار دهکده ؛ 
شما اگه بخوای 7 هزار آبادی رو از جهت آموزش و الگوسازی پوشش بدی ، این ناممکنه.. پس چه میکنی؟     
میای اون هفت هزار دهکده هزار نفری رو یه جا جمع میکنی و بعد آموزششون میدی! 
خب اینها با ایجاد یه متروپل 7 میلیون نفری تمام جمعیت اون 7 هزار روستای پراکنده رو در یک جا(مکان) متمرکز میکنن درکنارهم و هردرس رو فقط یکبار میدن به جای اینکه 7 هزار بار مجبور باشن اون رو در 7 هزار روستا تکرار کنن.. خب پس بدین ترتیب و بدین حیلت اونها یه جامعه 7 میلیون نفری رو براحتی تحت الگوی آموزشی خودشون قرارمیدن(منظور همون بدآموزی
بدالگوسازی هست) و اهداف و برنامه هائی رو که درنظر گرفتن برای این جامعه انسانی به اونها القاء میکنن..
حالا شما میتونی تصور کنی که اگه تریبون به دست نیروهای الهی و غیرشیطانی قرارداشته باشه به همین ترتیب بحث آموزش و الگوسازی و تربیت صحیحِ مردم و جامعه برای اون گروه هم بسیار سهل و آسان خواهد بود.. خب یکی از دلایلی که ابلیس دوست نداره که اینا(متروپلها) بعنوان غنیمت به دست قوای آخرالزمانی یا همان گروه حق و حقیقت بیفته همین موضوعه.. اون ملعون علاقمند نیست به هیچ وجه این اتفاق رخ بده و نتیجه زحماتش رو بربادرفته ببینه.. چه اینکه اگه این غنیمت ارزشمند به دست حق گرایان بیفته ، برخلاف امروز از خروجیش میشه افعال و اعمال مثبت بسیاری دریافت کرد و همونطور که قبلاً هم اشاره کردم میشه از اون یک اتوپیا-یک مدینه فاضله و یک آرمانشهر ساخت.. به همین دلیل هیچ بعید نیست که آن ملعون شهرآشوب و فتنه گر تا پیش از رفتن و نابودیش تصمیم قاطع و اکیدی بگیره تا این کلانشهرهای شیطانی و متروپلها رو بر سر ساکنانش خراب کنه!

علی ایحال!.. خب پس میگفتیم که ابلیس ملعون این ابرشهرها-متروپلها رو بواسطه کارگزاران خودش از غضب شدگان و یهود بنیان گذاری کرده تا از طریق اونها ایده های خودش رو پیاده کنه و اهداف آخرالزمانی خودش رو تعقیب کنه و چنانچه از دستش بربیاد در تک تک این متروپلها یه تمدن بابلی ایجاد کنه..!     

حالا یه نکته خیلی جالبی که اینجا به ذهنم رسید تا بهش اشاره کنم ، مربوط به قسمتی از فیلم "وکیل مدافع شیطان" هست ؛
... در این فیلم یه وکیل جوون بنام "کوین لوماکس" که در یه شهر کوچیک (یا به قول خودِ آمریکایی ها
small town) ساکن هست ، از نیویورک دعوتنامه کاری دریافت میکنه.. رویای زندگی مجلل در نیویورک کوین رو وسوسه میکنه تا شهر کوچیک خودشون رو ترک کنه و به اونجا نقل مکان کنه.. اما مادرش خیلی مخالفت میکنه و بهش میگه به اون شهر(نیویورک) نرو و این دعوت کاری رو قبول نکن چون اونجا بابِله(منظور شهر افسانه ای  بابِل هست که به ام الفساد بلاد در تاریخ مشهور هست و مظهر آلودگی و نمادی ازکفر و شرک و شیطانیت و حداکثر گمراهیست)... و با اشاره به آیاتی از انجیل این جمله رو میگه :         
" بابل شهر شیاطین گمراه کننده و انسانهای گمراه شده است..!"      
خب شما میبینی که در کشور آمریکا که به قولی خودش ام الفساد قرن هست ، مردمِ ساکنِ جوامع خرد و کوچک ، کلانشهرهای خودشون رو بابل خطاب میکنن و زندگی ملت رو در اونجاها یک نوع تمدن بابلی میدونن و سعی میکنن تا حد ممکن از این متروپلها اجتناب کنن و سفر غیرضروری به اونجاها انجام ندن..         
و خیلی جالبه که شما در دِل این کشور که خودش به قولی شیطان بزرگ هست و ام الفساد زمین هست ، میبینید که مردم سالها قبل به این موضوع پی بردن که کلانشهرهای شیطانی یا همون متروپلها 
بابِل زمان-  و نوعی تمدن گمراه کننده هستن..
خب پس همانطور که گفتیم شما باتوجه به جمیع مسائلی که هم اینک در اطراف خودت میبینی ، پی خواهی برد که درواقع یکی از اهداف متمرکز کردن این جمعیت انبوه در کنارهم و شکل دهی این تجمعات و کلونی های عظیم در شهرهای بزرگ موسوم به متروپل یا ابرشهر یا کلانشهر یا مگاشهر ، بمنظور تسهیل در پیاده سازیِ ایده های شیطانی هست ؛ یعنی بدالگوسازی و غلط آموزی چراکه برای یک جمعیت متفرق این امر خیلی سخت و دشواره..        
در انتهای این قسمت دوم(بدآموزی و بدالگوسازی) یه نکته ای رو اضافه کنم تا این قسمت رو هم به پایان ببریم :           
ببینید عزیزان ! بدالگوسازی و غلط آموزی مقدمه ای هست برای تخریب و نابودی(همان بحثی که بعنوان قسمت اول این فراز مطرح کردیم).. یعنی یک دشمن متخاصم و کینه توز ، اول طرف مقابل یا دشمن خودش رو مستوجب عقوبت میکنه و بعد معدوم سازی رو در مورد اونها به انجام میرسونه.. به عبارتی قصاص قبل از جنایت جایز نیست..!
مادامیکه شما بخوای کسی رو به تیغ هلاک جلاد بسپری ، تا اون فرد خطائی ازش سرنزده و شما هم ادله محکمه پسندی برای قاضی نبری نمیتونی چنین اقدامی رو به انجام برسونی.. طرف تا گناهی مرتکب نشده باشه که عذاب و عقاب درموردش مصداقی نداره.. شیطان و همپالگانش اگه بخوان به این متروپلها حمله کنن و اونها رو مورد تخریب و نابودی قراربدن و از دشمن دیرینه خودشون یعنی انسان انتقام بکشن ، تا دراونجا گواه و شاهدی بر انجام گناه وجود نداشته باشه که مقصود اونها عملی نخواهد شد.. پس الزاماً می بایست بهانه ای وجود داشته باشه !         
بنابرین اونها(شیطان و همپالگانش) چه میکنن!؟      
اونها میان و متروپلها رو مستعد بروز فاجعه و عقوبت میکنن تا عذاب درمورد مردم اونجا وجوب پیدا کنه و به نوعی اونا رو واجب العذاب میکنن بدین ترتیب که شرایط مساعدی رو فراهم میکنن که دست و بال خلق الله برای انجام گناه و معصیت از انواع و اقسامش کاملاً باز باشه... وقص علی هذا..! (این مبحث رو سابقاً در کتاب پیش از رستاخیز جلد سوم -در مقاله خون و دیتا- کاملاً و مفصلاً بهش اشاره نمودیم)       

و این نکته رو هم بهش اشاره کنم که قسمت دوم این فراز از بحث(یعنی بدآموزی و بدالگوسازی) پیش نیاز قسمت اول(تخریب و نابودی) هست !