دانلود کتاب SUN OUTBURST - طغیان خورشید

به نام خدای مهربان   
لازم به توضیح است از آنجا که نسخه PDF کتاب توزیع شده است، لذا ابتدا موخره مقاله را پست گذاشته و سپس انشاالله به تدریج بخش دوم مقاله را منتشر می نماییم.

کتاب طغیان خورشید را از آدرس ذیل دانلود فرمایید :

https://uploadkon.ir/uploads/304609_24SunOut.pdf

مؤخره مقاله –   

و بدین ترتیب  –با ستایش بی پایان و حمد بی کران درگاه الهی- مقاله طغیان خورشید نیز به پایان آمد و هم اکنون این مقاله به صورت کتاب اینترنتی در نسخه PDF جهت مطالعه علاقمندان در دسترس است.   
البته باید اقرار کنم که بنده هرگز از پیش تصمیم به نوشتن چنین مقاله وکتابی را نداشتم چراکه روال کار اینجانب بدینگونه بوده است که مدتها پیش از نوشتن یک مقاله، خط الرسم فکری آن در ذهنم ایجاد می شود و سپس به تدریج اقدام به کتابت می نمایم.    
اما درخصوص نگارش و تالیف "طغیان خورشید" قصه بدین صورت اتفاق افتاد که اینجانب تصادفاً و از طریق اخبار اینترنت از جریان شفق های نامتعارف قطبی مطلع شدم و پس از اندکی تحقیق و بررسی متوجه شدم که این موردیست بسیار ضروری که سکوت درخصوص آن جایز نیست فلذا چنین بود که از همان ابتدای امسال(اردیبهشت-خرداد 1402) به جمع آوری داده ها و اطلاعات مرتبط اقدام نمودم و در شهریور ماه که به قدر مکفی اطلاعات جمع آوری شد، شروع به نوشتن این مقاله و انتشار آن نمودم و بدین ترتیب بود که یازدهمین مجلد از تالیفات این حقیر نیز انتشار یافت .    
رفیقی به مزاح به اینجانب می گفت :   
در رفع حُجُب کوش نه درجمع کتب    
با جمع کتب رفع نگردند حُجُب   
البته باید بی پرده اعتراف کنم که به هرحال علیرغم تمامی تلاشی که در مبارزات نفسانی انجام می دهم بازهم افزایش تعداد کتب، خواهی نخواهی اندکی قلقلکم می دهد و خاصیت آدمیزادی اینگونه است و گریزی نیست اما مجدانه و مصرانه از خدایتعالی خواستارم که سهم این موارد نفسانی بسیار ناچیز و اندک باشد، و بلکه سهم اعظم آن همان قرب و رضای جناب حضرتش جل جلاله در راستای آگاهانیدن خلق الله و یک اطلاع رسانی به هنگام و مفید فایده باشد.   
در جواب آن رفیق شفیق نیز گفتم :   
رفع حُجُب برای رافع آن نافع است و نه برای خلق الله..    
رافع حُجُب برای خودش مدال گرفته و جایزه دریافت نموده نه برای دیگران !..    
البته که این حقیر هرگز و هرگز در مقام و جایگاهی نیستم و همت آن را نیز ندارم(به قولی عددی نیستم) که بخواهم  رفع حُجُب بنمایم، اما  گمان می کنم که کار شایسته و بایسته  –البته اگر خداوند منان و رحمان به بنده ای منت گذارد و از سر لطف و مرحمتش، عمل او را اعتباری قائل شود – آن جنبش و حرکتی نیکوتر است که نفعش به جامعه و کل عوام برسد نه تنها به یک بنده تام..!    
و در انتها نیز با یادی از یک روایت قدیمی مقاله را به پایان می بریم، روایتی به نام : "تله تئاتر آسانسور.!!!" سالهای اوایل دهه 1360 تله تئاتری از شبکه یک سیما پخش شد به نام "آسانسور" که نقش اصلی آن را آقای"رسول نجفیان" ایفا می کرد.حتی به خوبی در خاطرم هست که موزیک متن این سریال، "آلفای ونجلیس" بود(قطعه معروف آلفا اثر مرحوم ونجلیس آهنگساز یونانی)   
موضوع سریال بسیار بسیار جالب و قابل تامل و توجه بود، حتی برای روزگار امروز!!!   
روایت و داستان سریال آسانسور از این قرار بود که ؛   
یک ارباب رجوع(یا شاید هم یک کارمند جدید) به اداره ای مراجعه میکنه و از اتفاق در بدو ورودش متوجه میشه که یک نفر در داخل آسانسور اداره گیرکرده..    
این بنده خدا(که نقش او را رسول نجفیان بازی می کرد) به هردری میزنه و از هرکسی کمک میخواد که شخص گرفتار درون آسانسور را نجات بده، نه تنها هیچ کس اعتنائی به او نمیکنه بلکه در جوابش میگن :   
گرفتار شده در آسانسور را رها کن بالاخره خودش یجوری بیرون میاد، رئیس جدید رو بچسب که داره میاد،  برو و توأم یک حرکتی و کمکی بکن یا اینکه به سرووضع خودت برس که الانه رئیس جدید برسه..   
خلاصه همه کس در آن اداره، سراسیمه و شتابان در حال تدارک استقبال از رئیس جدید بودند درحالیکه آن یک نفر همچنان در آسانسور محبوس و گرفتار بود..   
القصه، رسول این قصه ما (یعنی آقای نجفیان) خودش به تنهای و به هر مکافاتی که بود مرد گرفتار در آسانسور را نجات میده..
مرد نجات یافته از آسانسور از او میپرسه تو کی هستی؟    
رسول هم میگه : بنده کارمند جدیدم، و بلافاصله از مرد نجات یافته میپرسه شما کی هستید؟   
و آن مرد هم پاسخ میده : "رئیس جدید این اداره !!!!!.." و قصه تمام.. !!!        
یقین بدانیم و یقین بدانید که اگر ما نیز امروز  به گرفتار آمده در این محبس کمک نماییم، قطعاً پس از رهائی اش -بأذن الله تعالی-  همگی ما را نجات خواهد داد !   
"پس پروای خدا پیشه سازید و از اهداف بلند و آسمانی ما پشتیبانی نمایید تا شما را از فتنه ای که به سویتان روی آورده و شما هم اینک در لبه پرتگاه آن قرار دارید، نجات بخشیم. از نگون بختی و فتنه ای که هرکس مرگش فرارسیده باشده در آن نابود می گردد و هرآن کس که به آرزوی خویش رسیده باشد، از آن دور خواهد ماند."    
تاریخ آغاز نگارش : دوشنبه 13 شهریور 1402   
تاریخ پایان نگارش : یکشنبه 26 آذر 1402   
تاریخ پایان تایپ و ارسال روی اینترنت : سه شنبه 19 دی 1402   
 الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله طیبین الطاهرین   
یوناس الیاس خداجو   
سه شنبه 19 دی 1402