SUN OUTBURST - طغیان خورشید(بخش دوم-مقدمه 6)

علت دوم ) یک رفلکس طبیعی از جانب خود این ستاره !           
در اینجا یک موضوع مهم دیگری که می بایست بدان اشاره کنیم اینست؛        
یکی از وظایف اساسی این بادها و طوفانهای خورشیدی حفاظت از مرزهای منظومه شمسی است!         
راجع به این موضوع ما سابقاً مقاله ای را تحت عنوان "مرزهای منظومه شمسی" ترجمه نموده و در تاریخ  18 خرداد 1392 در وبلاگ 
www.yunusphysics.persianblog.ir 
منتشر نمودیم که البته در کتاب "پروژه نجات و سایر مقالات"  صفحات  70 الی  80  نیز موجود است که جهت مطالعه و آگاهی می توانید مراجعه نموده و استفاده نمایید.
اما اینکه رفلکس طبیعی این ستاره دستخوش تغییر شده باشد نیز امری محتمل است..
فرضاً ممکن است که هجوم انرژی و تابش کیهانی(Cosmic Rays) و مواد میان ستاره ای(ISM) به سمت منظومه ما شدت یافته و از روال طبیعی و عادی خود خارج شده باشد که البته باتوجه به دانش اندک ما از فضای بیرون از منظومه شمسی، امری عجیب و غیربدیهی نیست چراکه ممکن است یک سلسله رویدادهای میان ستاره ای یا حتی میان کهکشانی سبب شده باشد که هجوم این ورودی ها(تابشهای کیهانی – مواد میان ستاره ای) سرعت و شدت بیشتری بگیرد..
مثلاً شما فرض کنید که مدتهای زیادی در مسیر جریان آب یک رودخانه سرعت و شدت جریان برای شاخه های متفاوت یکسان است اما ناگهان یک سنگ به درون رودخانه سقوط می کند و باعث می شود که نظم آب ورودی یکی از شاخه ها برهم بخورد و کم یا زیادتر شود!                    
از سوی دیگر نیز ممکن است طی سفر کیهانی این کشتی(منظومه شمسی)،ما هم اینک به جائی رسیده باشیم که تراکم مواد میان ستاره ای و انرژی کیهانی بیشتر باشد..           
(دانشمندان معتقدند که منظومه خورشیدی ما همچون یک کشتی با سرعت دههاهزارکیلومتر برساعت به سمت صورت فلکی بادبان در یک سیروسفردرون کهکشانیست)      
خب  هنگامیکه این شرایط متعارف  -بنا به دلایلی که در بالا ذکر شد-  برهم بخورد، بدیهیست که در هر دو حالت خورشید ما برای جلوگیری از ورود حجم افزوده شده "مواد-تابش" ناگزیر است تا طوفانهای مهیب تری تولید کند تا بتواند این بار اضافی را به عقب براند چراکه اگر با توان معمول و همیشگی خود بخواهد باد و طوفان تولید نماید، قادر نخواهد بود که از ورود این حجم اضافی از "مواد-تابش"  به درون منظومه شمسی جلوگیری نماید!          
پس کاملاً محرز است که در این میان، انسان و سیاره زمین است که قربانی خواهد شد چراکه رسالت حفاظت از حریم منظومه شمسی برای خورشید مهم تر است از نجات حیات برروی این سیارات، چراکه اگر "مواد-تابش" به داخل منظومه نفوذ کند سرنوشتی بدتر(یعنی انقراض و نابودی کل منظومه شمسی)در انتظارخواهد بود..         
پس بدیهیست هنگامیکه خورشید با 2 چالش مواجه شود، یعنی؛          
گزینه یک. فقط نابودی حیات در منظومه شمسی
و گزینه دو. نابودی حیات و کل منظومه شمسی
کاملاً بدیهیست که برای پروژه نجات، به شکلی کاملاً منطقی و هوشمندانه به گزینه 2 توجه می کند !!!             
(خورشید را دستکم نگیرید چراکه او از انسان هم باهوش تر است!)
 

اما مورد دیگر که باید در اینجا بدان اشاره کنم بازهم مطلبی است که سابقاً در مقالات عنوان شده است و آنهم موضوع "انرژی های کیهانیِ در تعقیب شیطان" است که توضیح کامل آن در کتاب پیش از رستاخیز جلد دوم صفحات 223 الی 230 آمده..

بدیهیست این "انرژی های کیهانیِ در تعقیب ابلیس"  نیز در هنگام ورود به شکل اتوماتیک با مقاومت خورشید مواجه خواهند شد پس بازهم بدیهیست که این عملیات تعقیب و دستگیری ابلیس ممکن است که به انسانها خسارات جبران ناپذیری وارد نماید مگر اینکه آنها در این پروسه با قوای الهی همکاری نمایند؛          
به بیان ساده تر اگر متهم در محل دروازه خروجی تحویل داده شود دیگر قوای کیهانی(یا همان پلیس های الهی) برای دستگیری او به حریم منزل ما که همان منظومه شمسی می باشد ورود نخواهند کرد چراکه آنها فقط   این فرزند*  را می خواهند!            
و در غیر اینصورت بدیهیست که ورود آنها به داخل برای دستگیری ابلیس سبب نابودی همگی ما خواهد شد!!!            
ابلیس در این مراحل آخر برای نجات خود پشت انسانها سنگر گرفته و از آنها سپرِ دفاعی برای خود ساخته است اما باید بدانیم که پلیس های الهی(زبانیه) برای بردن این فرزند از انجام هیچ اقدامی إبا نخواهند داشت ولو نابودی تمامی منظومه شمسی!!!            
دیدگاه شخصی بنده در این مورد خاصِ مطروحه اینست که گمان میکنم قصه تنها بر سرتصاحب شخص ابلیس باشد چه اینکه هدف ایشان(پلیس های الهی) هموست،  بنابرین اگر به او دست یازند با سایرین کاری نخواهند داشت!!!           
(^* من فقط این فرزند را می خواهم !   
مرحوم محمد حسنی مبارک، رئیس جمهور اسبق مصر در دفترچه خاطرات خود از لحظه ترور مرحوم انورسادات چنین می نویسد:         
زمانیکه خالد اسلامبولی با سرعت به سمت جایگاه می دوید، تمامی حُضار گیج و مبهوت نمی دانستند که چه اتفاقی درحال رخ دادن است.. تنها هنگامی که او اسلحه دردست به آستانه جایگاه رسید بعضی از ما از آن بهت و شُک درآمده و متوجه شدیم!.. من که دقیقاً در ردیف جلوی سادات نشسته بودم، بلافاصله به زیر میز رفتم و صندلیم را برسرخود کشیدم.. خالد بمحض اینکه به من رسید با لگدی محکم صندلی را ازوی من به کناری پرتاب کرد و برسرم فریاد زد؛ نترس!.. من فقط این فرزند را می خواهم!!!!!)

آری عزیزان آنها نیز فقط این فرزند را می خواهند، از آنها نباید ترسید،  بلکه از این باید ترسید که "این فرزند" از بشریت و سیاره او برای خود سپر بسازد!