متروپلیزم – Metropolism (تمرکززدائی ؛ مقدمه - 11)

و- (...این غیر اخلاقی خواهد بود که این افراد جوان را با سیستم آب و هوایی به هم ریخته خارج از کنترل ترک کنیم...) 
در کتاب پروژه نجات به این موضوع نیز اشاره شد که چنانچه زمین با همین وضعیت کنونی ادامه دهد تا سال 2065 تقریباً 75 درصد لایه ازون از بین خواهد رفت و تا سال 2085 نیز کلاهک یخی قطب شمال کاملاً محو و ناپدید خواهد شد : خب بنابرین جوانان امروز(بین 20تا30 سال) وفرزندانی که امروز متولد می شوند(یعنی متولدین سال 2020 -2019 میلادی) و همچنین متولدین بعد از امروز، درحالی به سنین 50 الی 70 سالگی پامی گذارند(حدفاصل سالهای 2060 تا 2070 میلادی) که با چنین شرایط بغرنجی مواجه اند :      
لایه ازون تکه تکه شده و دوسوم آن از بین رفته و بخش اعظم زمین در معرض تشعشعات مرگبار خورشیدی و uv قرارگرفته است... قطب شمال نابود شده است...  جمعیت 9 میلیارد نفری زمین با کمبود جا مواجه است چرا که به دلیل بالا آمدن آب دریاها و اقیانوسها سرزمینهای زیادی زیر آب رفته و همچنین پدیده خشکسالی یک سوم از اراضی کنونی را به بیابان وبرهوت مبدل نموده است... وقوع سیلاب ها و طوفان ها که هرلحظه جان هزاران بلکه میلیونها انسان را تهدید می کند... کمبود اراضی کشاورزی بر اثر پدیده خشکسالی و همچنین نابودی جنگلها بر اثر حریق گرمایشی و و و... خیلی از مسائل و گرفتاری های دیگر که شرایط آن روز را به یک تراژدی آخرالزمانی جامع و کامل مبدل خواهد نمود!

حالا شاید بتوانیم مفهوم سخن دانشمند هانسن را درک نماییم که چرا ترک کردن زمین با این شرایط  و به ارث گذاشتن یک ویرانه برای نسلهای بعدی کاری غیراخلاقی، ناپسند و دور از مرام انسانیست!         
حال اگرما حقیقتاً معتقد به حیات پس از مرگ نیز باشیم شرایط بسیار برایمان پیچیده تر خواهد شد چرا که ارواح ما در برزخ در آرامش نخواهند بود!!!          
درخاطرم هست که روزی همین قصه(نابودی زمین و باقیماندن یک ویرانه برای آیندگان) را برای جمعی از رفقا تعریف می کردم... وآنها نیز باخنده می گفتند :        
خدا را شکر که ما آن زمان نیستیم!!!...   

وقتی این پاسخ را از آنها شنیدم بی اختیار به یاد فیلم "شب نشینی درجهنم افتادم!"        
( شب نشینی در جهنم نام فیلمی است به کارگردانی "ساموئل خاچیکیان" و نقش آفرینی شادروان "رضا ارحام صدر"، ساخته شده به سال 1335 که داستان آن روایتگر زندگی یک شخصیت نزول خوار بنام حاج جبار است. جبار نزول خوار تصور می کند که با مرگش همه چیز پایان خواهد یافت، اما شبی درخواب می بیند که فوت شده و از دنیا رفته و ماموران عذاب الهی مرتباً با نشان دادن وضعیت پریشان فرزندانش  -که براثر اهمال کاری و بی مبالاتی او به آن روز سخت دچارشده اند-  او را شکنجه کرده و آزار می دهند!)   
ز- (...اما سیاست های انرژی همچنان بر روی پیدا کردن انرژیهای فسیلی متمرکز بودند!...) 
(...دولت ما به جای اینکه هزینه صعودی ای رو برای منتشر کردن کربن قرار بده -که از این راه سوخت فسیلی هزینه واقعی ای رو که داره برای جامعه بوجود میاره پرداخت کنه- به جای آن با سوبسیدِ ۴۰۰ تا ۵۰۰ میلیارد دلاری در سرتاسر جهان، به جامعه فشار می آورد -فی الواقع جامعه رو تشویق میکنه- که از سوخت فسیلی استفاده کنند ...)    
هانسن در اینجا اشاره می کند که علی رغم تمامی هشدارهای جدی جمیع دانشمندان، کارشناسان ذی ربط، مقامات وسازمانهای ذی صلاح، اداره کنندگان جامعه جهانی هیچ واکنش مناسبی که هیچ حتی تمایلی نیز به اصلاح این وضعیت نشان نمی دهند!           
]اما پاسخ اساسی به این پرسش در فراز بعدی در مقاله ای از خبرگزاری "ایسنا" و به قلم "محمد جوانمرد" آمده است[
شاید استفاده از انرژی پاک(خورشید – آب – باد – صاعقه و...) به همان میزان انرژی ناپاک(فسیلی – هسته ای) نیازهای بشر را جوابگو باشد اما مسئله اینست که انرژی پاک در دسترس عموم است و برای بهره برداری از آن به تکنولوژی آنچنان پیچیده ای نیاز نیست، ولی درمقابل استفاده از انرژی ناپاک احتیاج به تکنولوژی خاصی دارد که تنها در انحصار بخش خاصی از جامعه جهانیست که تنها 2% جمعیت زمین را تشکیل می دهند. همان جمعیتی که زیاده خواهان زمین محسوب می گردند و هرگز حاضر نیستند که با جایگزینی انرژی پاک به جای انرژی ناپاک منافع شان مورد تهدید قرارگرفته و سودسرشار خود را از دست رفته ببینند!     
این اقلیت خاص و زیاده خواه سیاره زمین، ثروت – قدرت – قانون – سیاستمداران – وکلا – قانون نویسان و و و بسیاری از موارد لازم دیگر برای کنترل و اداره ملتها و دولتها را در اختیار خود دارند..!

دانشمند هانسن متذکر می شود که دولتها مردم را تشویق به استفاده از سوخت فسیلی می نمایند... اما نکته شگفت انگیز اینجاست که آنها نه تنها شما را تشویق بلکه وادار به استفاده از سوختهای فسیلی می نمایند!!
در کتاب پیش از رستاخیز جلد دوم صفحه 259 اشاره شد که در روشهای بهینه سازی مدیریتی یکی از راهکارهای پیشنهادی، اجرای برنامه حذف حرکتها و فعالیتهای زائد است. متدی که به الگوی "کارسنجی و روش سنجی" معروف است. برمبنای این متد، در یک واحد تولیدی ابتدا حرکات و فعالیتهای اضافی را شناسایی نموده و سپس اقدام به حذف آنها می نمایند!...           
ما در کشور خودمان امروزه می بینیم که دقیقاً عکس این الگو عمل می شود، یعنی تدارکی ویژه برای استفاده و اجرای انبوهی از حرکات زائد و اضافه در نظر گرفته می شودکه در نهایت به تولید و مصرف سوخت بیشتر و به موازات آن تولید آلودگی بیشتر منجر خواهد شد ؛
یک سوم جمعیت کشور(حدود 25 الی 30 میلیون نفر) را به استانهای تهران و البرز کشانیده اند...!  
تولید فراوان خودروی فاقد کیفیت و ناایمن با مصرف سوخت بالا و انواع و اقسام تسهیلات برای خرید آن و ارائه گواهینامه رانندگی به سان آب خوردن!...   
وهمچنین سیلاب خروشانی از موتورسیکلت ها که تعدادشان از جماعت موشها و سوسکهای شهر بیشتر است...!          
و از همه بدتر تدارک نقل وانتقالات با مسافتهای بعید و جایگذاری پاداشها و اهداف در فواصل بسیار بسیار دورتر.فرضاً شما می بینید که کارمند بانک منزلش منتهی الیه شرق تهران است اما محل کارش در جاده لواسان است!!!!..
(خب بدیهیست که چنین فردی سوای زیان های فراوان دیگری که متقبل می شود سوخت بیشتری نیز مصرف می نماید!...)           

 نقل است که چندی قبل اربابان ثروت و زیاده خواهان زمین به نزد ابلیس ملعون رفته بودند و گله می کردند که؛    
ای ارباب خبیث و پلید ما! با این جهان آگاهی که پدید آمده(بواسطه هشدارهای دانشمندان و افرادآگاهی نظیرجیمزهانسن) بیم آن داریم که بزودی درب دکان ما تخته شود و مردم از انرژی ناپاک(فسیلی – هسته ای) دست شسته و به استفاده از انرژی پاک(خورشید – آب – باد – صاعقه) روی آورند!...   
اما ابونجاست ابلیس کثیف در پاسخشان گفت؛     
نگران نباشید عزیزانم!.. تا وقتیکه شیشه عمر این جماعت دردستان شماست هیچ غم واندوهی نداشته باشید..        
جماعتی که اگر یک شب تلگرام – اینستاگرام و ماهوارهایشان را قطع کنید به غلط کردن می افتند هرگز هوای و هوس اصلاحات و انقلاب آخرالزمانی به سرشان نخواهد افتاد... !!!!!