و اینک آخرالزمان

و اینک آخرالزمان

به نام خدای مهربان - ارائه مطالب و مقالات آخرالزمانی
و اینک آخرالزمان

و اینک آخرالزمان

به نام خدای مهربان - ارائه مطالب و مقالات آخرالزمانی

متروپلیزم – Metropolism (تمرکززدائی ؛ مقدمه - 6)

آیا زمین نابود خواهد شد !؟

در موخره کتاب "پروژه نجات و سایر مقالات" (صفحات 133 تا 136) گفتیم که؛     
ابلیس پس از اخراج از بارگاه الهی و مهلت گرفتن از او همواره سعی داشت تا با تکیه بر دانش، اطلاعات و دانسته های ازلی اش، عامل اصلی نابودی خودش را ازمیان بردارد!          
(این موضوع سنایوری اصلی خیلی از فیلمهای آخرالزمانی هالیوود علی الخصوص سری فیلمهای نابودگر یا همان
TERMINATOR است)           
آن ملعون از آنجا که می دانست در آخرالزمان منجی ومصلح(مهدی و مسیح) با کمک و مساعدت خداوند متعال حکومت باطل او را سرنگون کرده و سبب ساز مرگ او خواهند گردید، به کمک بنی اسرائیل در طول تاریخ 2 بار سعی برنابودی منجی ومصلح آخرالزمان داشت..
(همانگونه که نمرود و فرعون درصدد جلوگیری از تولد ابراهیم خلیل الله و موسی کلیم الله علیهماالسلام بودند)      
مرتبه نخست که به قصد کشتن مصلح آخرالزمان(حضرت مسیحعلیه السلام) توطئه ای چیده و فتنه ای برپا نمود که درنتیجه آن به اشتباه شخص دیگری بنام یهودا را به صلیب کشیدند و مسیحعلیه السلام نیز بمنظور ایمنی از شر فتنه های آنها، به آسمانها برده شد.          
و مرتبه دوم به قصد کشتن منجی آخرالزمان(حضرت مهدیعلیه السلام) با ایجاد واقعه کربلا وهمچنین سبب ساز شدن سایرفتن وتوطئه های دیگردر طول زندگانی ائمه اطهارعلیهماالسلام -به ویژه امام عسگری- سعی در قطع شجره امامت داشتند تا از تولد آن مولود الهی نابودگر باطل، جلوگیری بعمل آورند، که این حرکت تاریخی و مذموم آنها نیز نتیجه ای درپی نداشت و حضرت مهدی علیه السلام در پوشش غیبت الهی نه تنها متولد گردید بلکه از گزند آنها نیز مصون ماند. الحمدلله رب العالمین.    
اما وقتی کاربه اینجا رسید وابلیس لعنت الله علیه دید که مسیح علیه السلام به آسمانها رفته و شجره امامت نیز متوقف نشده است، رو به یهود فاسق کرده و گفت:
   
" ای دوستان من! حال که این شجره امتداد یافته و نقشه ما نقش برآب شده و آرزوهای ما بربادرفته و منجی و مصلح آخرالزمان از دست ما گریخته اند، پس بیائید تا کاری کنیم که لااقل ظهور و حضورشان درآخرالزمان بیهوده و بی فایده باشد!!!"          
اما یهودیان فاسق رو به ابلیس لعنت الله علیه کرده و به او گفتند:       
" ای ارباب خبیث ما و ای فرمانروای پلید! ما دیگر چه کاری میتوانیم انجام دهیم و چه کاری از ما ساخته است!؟"      
ابلیس لعنت الله علیه پاسخ داد:         
" بروید و مدرسه را خراب کنید و شاگردانش را قتل عام نمائید تا وقتی معلمانش آمدند، نه مدرسه ای باقیمانده باشد و نه کلاس درسی و نه حتی شاگردانی که بخواهند به آنها درس بدهند!!! "
(یعنی زمین را نابود کنید و ساکنانش را نیز معدوم و سربه نیست نمائید تا وقتی منجی و مصلح آخرالزمان _ مهدی و مسیح علیهماالسلام _ به میدان آمدند چیزی برای نجات دادن و کسی برای اصلاح شدن
موجود نباشد. و بدین ترتیب منجی و مصلح آخرالزمان را نامید کنید!)          
پس بنابراین سفارش ابلیس لعنت الله علیه، یهود کمر همت بسته و رفتند تا به فکر مفسده و گردنکشی آخرالزمان باشند!           
به اعتقاد اینجانب دو جنگ جهانی اول و دوم در حکم دو مفسده آخرالزمانی قوم یهود بوده است تا بواسطه آن به گردنکشی و طغیانی سربردارند که نتیجه آن نابودی زمین و ساکنانش باشد!             
اما سوال اینجاست که:  این طغیان وگردنکشی آخرالزمانی یهود چه بود!؟    
پاسخ:  نابودی زمین به شکل تدریجی و نامحسوس با صدمه زدن به فاکتورهای چهارگانه تعادلی آن(قطب شمال- جنگلهای آمازون- قطب جنوب- لایه ازن)    
اما در توضیح این مهم کتاب "پروژه نجات" را نوشتیم و در مقدمه آن گفتیم که؛   
یکی از سوالاتی که معارضین و معاندین بحث مهدویت همواره مطرح نموده و بواسطه آن فلسفه منجی گرایی و انتظار را زیر سوال می برند، این پرسش است که " چرا در طی اینهمه فجایعی که در طول تاریخ 1400 ساله آخرالزمان رخ داده و مصائب زیادی که بر سر بشریت فرود آمده است، خداوند برای ظهور مهدی نجات بخش هیچ اقدامی ننمود و  او را به یاری و کمک اهل زمین نفرستاد!؟ "  
براستی که این سوال، محل تفکر و تامل است:     
در نگاه اول و گذرا ما می بینیم که جنایات بازماندگان بنی امیه و بنی عباس و سپس حملات ویرانگر مغول و تاتار و سپس جنگهای صلیبی و نهایتاً دو جنگ جهانگیر اول و دوم در قرن اخیر از اهم مواردی بودند که علی الظاهرمی بایست به ظهور یک منجی و نجات بخش منتهی می گردیدند!    
اما درنگاه دوم که نگاهی موشکافانه و عمیق تر بدین مسئله است ما پی می بریم که، این رویدادهای ظاهراً فاجعه آمیز اگرچه تراژدی بزرگی برای جامعه بشری محسوب می شده اند اما در بحث کلان، آنها آن اندازه هم که تصورمی گردید خطرناک و فاجعه آمیز نبوده اند تا پای نجات بخش موعود را به میدان معرکه باز نمایند!    
به هرحال آن جنگ و گریزها همگی متاثر از فتنه ها و آشوب هائی بودند که درمقاطع خاصی از زمان و در منطقه جغرافیائی خاصی رخ داده اند و اکثراً نیز نقش خودِ بشریت در فروزان تر نمودن آتش این فتنه های عظیم بی تاثیر نبوده است.

شما قطعاً در کتب تاریخی خوانده اید که درپایان هرکدام از این تراژدی ها و جنگهای مصیب بار، ویرانه ها مجدداً آباد شده و پس از جنگ، نفوس جمعیت بیش تر از تمامی کشته های این جنگها فزونی یافته است! (بعنوان مثال دو جنگ اول و دوم جهانی و سایر بلاهای نیمه اول قرن بیستم درحدود 300 میلیون قربانی از جامعه بشری گرفت اما در نیمه دوم همین قرن ما شاهد رشد فزاینده و انفجاری جمعیت زمین بودیم آنچانکه جمعیت 2.5 میلیارد نفری زمین در سال 1950 میلادی به 6 میلیارد نفر در سال 2000 میلادی افزایش یافت، ضمن اینکه تمامی ویرانه ها و خرابی های ناشی از این دو جنگ ویرانگر به بهترین شکل ممکن بازسازی گردید.)      
پس ما به وضوح می بینیم که در تمامی این تراژدیها یادشده بشر خود منجی خویش بوده است و آفتی را که به سبب اعمال خودش دامن گیرش شده بود از میان برداشته و راه صلاح و آبادانی را درپیش گرفته است!           
اما امروز و در این هزارتوی پیچیده آخرالزمان، بشریت با نوعی از فتنه برخورد نموده که متعلق به منطقه جغرافیائی خاص و گروه خاصی از مردم نیست بلکه کل جامعه جهانی را در برگرفته و جهان شمول است، و اولاد آدم با تراژدی مواجه گردیده است که اگر مهدی نجات بخش و قوای الهی مداخله ننمایند نابودی سیاره زمین و انقراض نسل بشر حتمی خواهد بود!           
شاید ابوالفتنه ابلیس ملعون در هنگام طراحی و اجرای فتنه های گذشته تمایل چندانی به انقراض نسل بشر و نابودی زمین نداشته است چراکه در آن زمان مهلت وی منقضی نشده و عمر او باقی بود بنابراین درصورت از میان رفتن بشریت و زمین دیگر محملی برای عرض اندام و میدانی برای بازیچه او باقی نمی ماند!!!...  
اما امروز برای ابلیس وقت رفتن است و متاثر از اراده و مشیت الهی و به پشتیبانی حضرت اللهجل جلاله، مهلت برای او به سرآمده و آن ملعون به پایان کار خویش رسیده است و مسلماً او خود بهتر از هرکسی این مهم را می داند و به این امر واقف و آگاه است، و متاثر از همین مسئله یقین بدانید فتنه نهائی را که طراحی نموده و درصدد اجرای آن است قطعاً به منظور ویرانی کامل زمین و انقطاع نسل بشر و شجره آدمعلیه السلام است!...   
همانطور که سابقاً نیز عرض کرده ام، زبان حال آن ملعون در یوم وقت معلوم و پایان عمرش چنین است:      
" وقتی من نباشم، خواهم دنیا نباشد!!! "            
یا به بیانی دیگر:           
"دیگی که برای من نجوشد، خواهم سرسگ درآن بجوشد!"

پس از همین نکته ما پی میبریم که این گردنه حساس آخرالزمان همان محدوده خطرناکی است که ظهور نجات بخش موعود _متاثر از اراده و مشیت الهی_ برای نجات زمین و اصلاح امور اهل آن یک التزام است، چرا که این فتنه مرگبار آخرالزمانی از جنس فتنه های قبل نیست که بشریت بتواند از میان آن به سلامت عبور نموده و یکبار دیگر خود نجات بخش خویش باشد. بنی بشر باید بداند که این مرتبه ابلیس، تیغ تیز و برنده فتنه را به قصد نابودی زمین و انقراض اهلش برداشته است!   
اما شاید بپرسیم که جنس این فتنه مرگبار آخرالزمانی چیست که مهار آن خارج از عهده و توان بشر است!؟   
پاسخ بسیار ساده است:
" نابودی خانه به جای اهل خانه! "           
ابلیس به همراه جمیع مشاوران و کارگزارانش، در هنگام طراحی و اجرای فتنه نهائی تصمیم گرفتند تا خانه را به دست اهل خانه نابود نمایند چه اینکه وقتی خانه ای در کار نباشد سکنه ای هم در کار نخواهد بود، بنابراین نابودی زمین به دست اهلش در دستور کار آنها قرار گرفت چه اینکه وقتی زمین قابلیت زیستی خود را از دست بدهد سکنه اش نیز نابود خواهند شد!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد