و اینک آخرالزمان

و اینک آخرالزمان

به نام خدای مهربان - ارائه مطالب و مقالات آخرالزمانی
و اینک آخرالزمان

و اینک آخرالزمان

به نام خدای مهربان - ارائه مطالب و مقالات آخرالزمانی

متروپلیزم - Metropolism (قسمت هشتم-فایل صوتی سوم؛ تمرکز گرائی)

3.  تمرکزگرایی - فایل صوتی شماره سه (.. پول کار تخریب فساد ..)         

خب گفتیم که ساختار و الگوئی که اونها* در متروپل طراحی و اجرا میکنن، متروپلنشینان رو وادار میکنه که داخل چارچوب و الگوئی که مورد نظر اونها هست حرکت کنند:       
 هم در مسئله معیشت ،    
هم در خط و ربط تربیت ،           
و هم در حوزه سلامت...
.. و درواقع خط مشی راهبردی، خط مشی هست که اونها تدوین کردن !        
و همچنین اشاره کردیم که اونها این 3 رکن اساسی یعنی ؛  
-معیشت
-سلامت           
-تربیت
 علی الخصوص معیشت رو انحصاری و منوپل میکنن برای اینکه بتونن راحت تر کنترل رو انجام بدن ..  اما چرا!؟
چون اونها بخوبی میدونن مادامیکه توزیع رزق متروپلها دراختیارشون هست ، فی الواقع همه چی تحت کنترلشون هست... فرضاً اگر متروپلنشینان بخوان روزگاری سرناسازگاری بردارن و از خطوط قرمز تعیین شده عبورکنن ، اونها میتونن بسادگی باقطع شریان و ایجاد یک
"قحطی مصنوعی" بر اوضاع مسلط بشن و کنترل رو دردست بگیرن...        
و شما در هنگام قطع شریان توزیع رزق(قحطی تحمیلی یا همان قحطی مصنوعی) میبینید که همه نوع اقلام معیشتی و رزق و روزی هست و به وفور هم هست فقط جلوی توزیع اون گرفته شده و مسدود شده...

 (*  منظور از اونها در اینجا اشاره هست به نگهداران و نگهبانان سیستم یا همان اربابان ثروت قدرت مقام)


ارزش فیزیکی پول –         

پس از شکل یافتن متروپلها یا بموازات آنها کالائی بسیار گرانبها و صاحب ارزش نیز تولید گردید که نام آن چنین بود؛

"متروپول  Metropolis Money "

البته متروپول (یا همان پول وابسته به متروپل) نه از نوع همآن پول معمولی بود که در تمامی تاریخ وجود داشته و رایج بود ، بلکه این پول جدید یا همان "متروپول" ، پول کثیف و کاذبی بود که قدرت کنترلی و استیلا داشت !          

اما بنده در پیشگفتار کتاب "پیش از رستاخیز جلد اول" به پدیده ای موسوم به  Money Suction(یا همان جمع آوری نقدینگی درسطح جهانی) اشاره نموده ام،که لازم است که برای جا افتادن مبحث "متروپول" ، در اینجا توضیح بیشتری را در مورد آن ارائه نمایم؛
بزرگواران! همانگونه که می دانید پول از دیرباز اساس مبادلات اقتصادی در سراسر جهان بوده است.. پیش از اختراع پول (و یا حتی جهانی شدن آن) اکثریت مردم از مبادلات پایاپای استفاده می کردند ؛   

فرضاً گندم می دادند و پارچه می گرفتند...     
شیر می دادند و حبوبات می گرفتند... 
گوشت می دادند و برنج می گرفتند... 
تخم مرغ می دادند و پنیر می گرفتند،و الی آخر.....
اما از آنجائیکه گندم قوت اساسی مردم شمرده می شد،تدریجاً یک "سبد گندم" مبنای این مبادلات شد که از نظر ارزشی حکم پول فعلی را داشت... اما با اختراع پول اندک اندک این عامل جایگزینی مناسب برای "سبد گندم" شد.. و این چنین بود که پول بعنوان یک واسطه مناسب در نظر گرفته شد تا مردم بتوانند به کمک آن راحت تر مبادلات اقتصادی خود را به انجام برسانند... این موضوع در ابتداء نه تنها مسئله ای نگران کننده نبود بلکه سبب تسهیل در امر تبادل کالاها و خدمات در سرتاسر جهان بود،اما زمانی فرارسید که همین موضوع تبدیل به یک عامل دردسر ساز و نگران کننده شد و آن زمانی بود که "پول" صاحب و متولی پیدا کرد!!!     

صاحبان پول - 
صاحبان پول همان کسانی بودند که بازرنگی خاصی توانستند مدیریت پول و نقدینگی را در سراسر جهان در اختیار خود بگیرند!   
صاحبان پول در واقع کسانی هستندکه ما در این سلسله مقالات از آنها بعنوان "اربابان ثروت" یاد کرده ایم!   
آنها نه کشاورزند،نه زارع،نه دامدار،نه تولیدکننده و صنعتگر و نه هیچ چیز دیگر،بلکه گروهی از نخبگان اقتصادی قوم یهودند که با حیله گری از جمیع مردم جهان سوء استفاده می نمایند.      
سالیان دوریست که تمامی مبادلات اقتصادی مابین تمامی مردم جهان تحت الگوی نظام بانکی که آنها تدوین کرده اند ارزش گذاری شده و انجام می گردد و معیار سنجش بهای کالاهای تولید شده توسط مردم بیچاره زمین و همچنین مبنای تعیین ارزش نعمات و مواهب الهی بروی این قلمرو خاکی،آنچیزیست که آنها تعیین می کنند!    
خب بدیهیست که در یک چنین وضعیتی اساس مبادلات اقتصادی تمامی مردم جهان،وابسته و متکی به این واسطه اقتصادی است که بنام "پول بین المللی"شناخته می شود و بدبختانه افسارش نیز در اختیار همین جماعت لامروت است!  
واضح و روشن است وقتی این جماعت ستمگر که مدیریت "پول"را دراختیار دارند،اقدام به حذف یا جمع آوری این"واسطه اقتصادی"بنمایند، مردم جهان که سالیان سال است مبادلات اقتصادی خود را تحت پوشش و حمایت این واسطه(یعنی پول بین المللی)به انجام می رساندند دچار مشکل اساسی شده و مانند خر در گل فرومی مانند!  
و این درحالیست که در یک دیدگاه واقع گرایانه هیچ اتفاق خاصی در باطن قضیه رخ نداده است؛      
نه قحطی شده ، نه تولید گندم و غله کم شده ، نه تولیدات دامی و کشاورزی دچار افت و کاهش شده ، نه مزارع جهان دچار نقصان آفت و کمبود محصول شده و نه و نه و نه هیچ چیز دیگری...بلکه تنها یک واسطه حذف شده است که مردم تا پیش از این،مبادلات اقتصادی خود را به کمک آن به انجام می رساندند.   
و این پدیده ایست که این بنده حقیر سابقاً آنرا "
Money Suction " نام نهاده بودم .. و یکی از عوامل و ابزار ایجاد قحطی مصنوعی همین پدیده است..!


ارزش فیزیکی کار –

اما ارزش فیزیکی کار یا همان زور بازو و مهارت !   
اگر همه مردم
زمین ثروتمند و پولدار باشند چه اتفاقی رخ خواهد داد !!!؟     
بیایید تصورکنیم فردا که مردم در هرکجای دنیا از خواب برمی خیزند معادل حداکثر ثروت شمارش شده روی زمین، پول در حساب بانکی آنها باشد.. یعنی همه مردم در همه جای دنیا به شکل یکسان دارای ثروت مساوی شوند!         
حالا چه اتفاقی خواهد افتاد!؟            
پول به چه کسی میخواهی بدهی تا خوراک ومعیشت تو را تامین کرده و یک لقمه نان برای تو تهیه کند!؟
..او خودش دیگر ثروتمند است و به پول تو احتیاجی ندارد!                  
پول به چه کسی میخواهی بدهی تا آب تو را تامین کرده و یک بطری آب به دستت بدهد!؟
..او خودش دیگر ثروتمند است و به پول تو احتیاجی ندارد!             
پول به چه کسی میخواهی بدهی تا نظافت منزل و سایر خدمات تو را به انجام برساند!؟
..او خودش دیگر ثروتمند است و به پول تو احتیاجی ندارد!             
پول به چه کسی میخواهی بدهی تا امنیت تو را تامین نماید!؟
..او خودش دیگر ثروتمند است و به پول تو احتیاجی ندارد!             
پول به چه کسی میخواهی بدهی تا تربیت و آموزش فرزندان تو را بر عهده بگیرد!؟
..او خودش دیگر ثروتمند است و به پول تو احتیاجی ندارد!             
پول به چه کسی میخواهی بدهی تا وضعیت سلامت و درمان تو را پیگیر شود!؟
..او خودش دیگر ثروتمند است و به پول تو احتیاجی ندارد!   

در این هنگام است که بنیادی ترین، کلیدی ترین و عمیق ترین مفهوم کار –که همان کارفیزیکی هست- هویت واقعی خود را باز می یابد.. و پس از آن مهارت!      

 شما بگویید که پشت این قضیه چه منطقی .. چه عدالتی .. چه خردمندی هست که افراد وجه و پولی را در سازمانی(منظور همان بانک است) بگذارند و در سال بعد یک و نیم برابر بردارند!    

شما بگویید که پشت این قضیه چه منطقی .. چه عدالتی .. چه خردمندی هست که افراد از سازمانی (منظور بورس است) کاغذ بخرند و ظرف مدتی سرمایه های ایشان چند برابر شود!  

شما بگویید که پشت این قضیه چه منطقی .. چه عدالتی .. چه خردمندی هست که افراد با مبادله و جابجایی کاغذها و فلزات (منظور بازار ارز و سکه است) در عرض یک هفته معادل 10 سال زحمت یک کشاورز-دامدار-مرغدار سرمایه شان رشد پیدا کند!     

شما بگویید که پشت این قضیه چه منطقی .. چه عدالتی .. چه خردمندی هست که خود پول و کاغذ نه تنها صاحب ارزش شود بلکه ارزش آن نیز روز به روز فزونی یافته و ازدیاد و تعالی پیدا نماید!!! 

در اینجاست که شما پی میبرید که آنها با یک بت ساختگی بنام "متروپول" شما را میخرند و بهای کار فیزیکی شما را می پردازند..
اما در چه جهتی !؟    
در مسیر و جهت
Work Busy       
چرا !؟          
بدین علت که اونها میدونن زمانیکه شما به ارزش کار فیزیکی پی بردید و اون رو درجهت تولید رزق و معیشت خودتون بکار گرفتید، دیگر وابسته اونها نخواهید بود!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد