و اینک آخرالزمان

و اینک آخرالزمان

به نام خدای مهربان - ارائه مطالب و مقالات آخرالزمانی
و اینک آخرالزمان

و اینک آخرالزمان

به نام خدای مهربان - ارائه مطالب و مقالات آخرالزمانی

متروپلیزم - Metropolism (تمرکز گرائی - مقدمه 2)

افراز اسرائیلی یا Jacob Separation -           
مادامیکه ابلیس و قبیله اش زنده اند، تجمع و تمرکز برای اولاد آدم،از خطرناک ترین کارهاست!          
شاید یکی از شیوه هائی که پروردگار درنظرگرفته تا اولاد آدم را از شر ابلیس حفظ کند همین شعبه شعبه کردن آنها بوده است!            
پرروردگار متعال در آیات قرآن می فرماید؛           
  "...ما شما را از شعوبات مختلف آفریدیم حالیکه اگر می خواستیم همه را یک امت قرار می دادیم..."
برای اینکه دسته بندی انسانها در جوامع مختلف تا اندازه بسیار زیادی از اختلاط آنها و درنتیجه تجمعشان جلوگیری می کند...           
مرحوم پدربزرگم در زمان نوجوانی بنده،و هنگامی که مقداری پول همراه خودم داشتم مراسفارش می نمود تا پولهایم را داخل یک جیب نگذارم و آنرا در تمامی جیبهای شلوار و پیراهنم پخش کنم،چراکه اگر دزد به ما زد یا پول را گم کردیم همه آنرا از دست نداده باشیم!    
در آیه 67 و 68 از سوره یوسف آمده است؛          
و(یعقوب خطاب به پسران خود)گفت؛ای پسران من سفارش می کنم که چون به مصر رسیدید همه از یک در وارد نشوید بلکه از درهای مختلف درآیید...و این شیوه ای بود که ما خود به او آموخته بودیم.
این تکنیکی است که پروردگار متعال بواسطه حضرت یعقوب به بشر آموخت تا بدین شیوه انسانها ضریب ایمنی خودشان را بالا ببرند.و این بنده حقیر این شیوه الهی را که برای ایمنی نوع انسان از خطر و شرور سفارش شده است -البته به اذن الله- "تکنیک انفصال" یا "افراز اسرائیلی" نام نهاده ام.    
به زعم تکنیک انفصال،جوامع می باید در دسته های نسبتاً کوچکتر و در فواصل مناسب از یکدیگر مستقر شوند تا خطر آسیب و گزند درمورد آنها کمتر شود،نه اینکه میلیونها نفر در شهرهائی زندگی کنند که یا در معرض خطر زلزله است و یا درمعرض خطر سیلاب!

 متروپل و ایجاد مشغله -         
یکی دیگر از ترفندهای شیطان که علی الخصوص در همین جوامع بزرگ و شهرهای پرجمعیت کاربرد دارد،ایجاد مشغله است.ایجاد این حرکات اضافی یا اصطلاحاً مشغله ها آنچنان انسان را دچار روزمرگی می کند که نوع بشر زمانی چشم باز میکند و می بیند که زمان مماتش فرا رسیده درحالیکه قسمت عمده ای از عمر شریفش را به دنبال مهروامضا گرفتن،توی صف بانک و غیره ایستادن، در اداره جات مختلف از این سو به آن سو دویدن و یا در میان بوروکراسی و کاغذ بازیها گم شدن و و و...گذشته است و برای او درگذر این سالها براثر این مشغله هاو روزمرگیها چیزی به جز موی سپید و جسمی علیل نمانده،درصورتی که کمترین اثر مثبتی نیز بردنیای اطراف خود نداشته است!  
امروزه هزاران شغل خدماتی و جانبی ایجاد شده است تا به انسان مدرن کمک نموده و این امکان را برایش فراهم نماید،تا او بتواند با فراغ بال در خدمت سیستم باشد؛   
مهدکودک فرزندانش را نگه می دارد       
سرای سالمندان والدینش را پذیرائی می کند          
رستوران غذایش را مهیا می نماید 
پیک ها و پادوها کارها و امورات حمل و نقل او را انجام می دهند و چه و چه و چه...تا او
  فرصت کافی داشته باشد نوکری سیستم را بنماید...وجالب ترین نکته اینجاست که او می پندارد اگر روزی سرکار نرود،کار جهان لنگ می ماند!!! 
ای بزرگواران بیائیم خودمان بی تعصب قضاوت کنیم(چه آنهائی که در خارج از ایران هستیم و چه آنها که درداخل ایران)برویم و بررسی کنیم،ببینیم که واقعاً چه کار مهم و مثبتی انجام می دهیم و نتیجه این تلاش ما در جیب چه کسانی می رود؟     
بنده برترینها را مثال می زنم
آنهائیکه شغلشان مایه حسرت دیگران و آرزوی سایر مردم است کسانی که مرغ اقبال برسرشانه شان نشسته و سر از بخش مدیریتی یک شرکت بزرگ درآورده اند.فرضاً کسانی که از دانشگاه های معتبر فارغ التحصیل شده اند و سوابق کاری خوبی نیز دارند و جذب شرکتهای معظم بین المللی نظیر کمپانی های نفتی گوگل مایکروسافت اپل دایملرکرایسلر  و و و...می گردند!
بار عظیم چرخش یک سیستم برروی دوش این بیچارگان است و آنگاه این بینوایان(و حتی خانواده ها و اطرافیانشان)افتخار می کنند که خود یا فرزندانشان کارمند فلان شرکت و یا غول صنعتی و تجاری هستند،   درحالیکه نمی دانند از حاصل تلاش اینها و هزارن نفر مشابه ایشان،این غولها و برندها، روز به روز ثروتمندتر می شوند و برای این درماندگان و فلک زدگان چیزی نمی ماند به جز یک افتخار پوشالی!      
یعنی شما عملاً می بینید که حتی به ظاهر باهوش ترین افراد در جامعه جهانی نیز،اسیر دام شیطان شده اند و درحکم نوکرانی برای اربابان ثروت هستند...          
و شما خواهید دید که در انتهای داستان برای این جماعت به ظاهر نابغه نیز چیزی نمی ماند جز یک حقوق و دستمزد بالا بعلاوه یک افتخار پوشالی،که اگر منصفانه بنگرید دربرابرذهن،اندیشه،ایده و خلاقیتی که این افراددراختیار صاحبان ثروت قرارداده اند وهمچنین آزادیشان(چون اصطلاحاً یک چنین افرادی باید
On Call  باشند،یعنی درهرلحظه درخدمت ارباب)سهم بسیار ناچیزی است که آنهم نیزدرنهایت به جیب خود سیستم برمی گردد!  
پس در یک جمع بندی کلی می بینیم که معضل مشغله یا حرکات اضافی چگونه یک جامعه را به طرز عجیبی سرگرم نموده
  و از اصل ماجرا غافل می نماید و هم از سوی دیگر چطور افراد یک جامعه را خدمتگذار سیستم و نظام شیطانی می کند.